درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید/ امیدوارم تا زمانی که در وبلاک بنده هستید از مطالب لذت ببرید/یاعلی آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
عشق من عزیزک
شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 10:14 :: نويسنده : عزیزکی
میگن شهیدسیدحمید میرافضلی جوانی که باهمت(سردار خیبر-طلاییه) شهید شدرو موتور.ایشون شهیدی بودمادرش وسایل شو اندخت بیرون ،(مادرش)میگفت خجالت کشیدم انقد جواب مردم دادم هی میگفتن بچه ات مزاحم مردم.یعنی معروف بود از شرارت تو رفسنجان.وقتی که گفتن رفت جبهه،امام جمعه رفسنجان که ایشون میشناخت باورش نمیشد گفت:حمیدوجبهه!!امکان نداره.حالا چی شد؟؟!!یه راننده حمیدو دید گفت میخوام برم منطقه بار ببرم توام همرام بیا،تو نمیخوای ادم بشی؟حمید گفت این سابقه بدی که من دارم منو قبول نمیکنن.راننده گفت ناامید نباش یکاریش میکنیم.حمید گفت شرط داره،بگو:من منطقه نمیام همین پشت مشتا میام،گفت باشه.اومد سوسنگرد یه جا وایستادیم،میگه تو سوسنگرد دیدم یک وانت داره میره یه زنه بالای وانته بچه شیر خوارشو پرت کرد بیرون،حمید که این صحنه رو دید کفششو در اورد دنبال وانت دوید تا رسید به وانت پرید بالا وانت، با غیض به زنه گفت چکار کردی (بدوبیراه)...زنه با اه و گریه و ناله می گفت 10ماه اسیر عراقی ها بودم چه جسارتایی که نکردن این بچه هم که دیدی بچه نامشروع اوناست چجوری برگردم تو صورت شوهر و خانواده ام نگاه کنم و....حمید تا اینارو شنید دیگر برگشت،برگشت شهر رفسنجان به تمام رفقاش که سرچاله میدون بودن ازش حساب میبردن جلوشون زمین افتاد و داد زد خاک برسرم و هم خاک برسرشما،رفقا گفتن چی شده؟؟!!! تا حالا حمیدو اینجور ندیدن.گفت هر کی دوست داره بیاد هر کی دوست نداره... ما داریم این عشق حال میکنیم برید ببینید که با ناموس مون چکارا که نکردن ای خدا... ،اخرش میگن چکارای که تو جبهه نمیکرد عراقی ها رو به ستوده در اورد خواب و خوراک نداشت و شد ادم(ادما).خداهم بهترین مزد وبهش داد که اونم شهادت در راه خداست. (حال خودمو میگم،من چکار میکنم! ، اونا چکار کردن؟!) .......امیدوارم اینا درس باشه برای امسال من. یاعلی
|
|||
|